سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هیئت استشهادیون حضرت علی اصغر مشگین دشت

لینک دوستان
حمایت میکنیم

 

خورشید شیعه 

 

 

چه کار کنیم که خودخواهى و از خودگویى در دنیا براى ما بى اثر باشد؟! این روایت را از بعضى از علما شنیدم ـ شاید هم دیده باشم، درست یادم نیست ـ که دیدند حضرت رسول ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ محزون است، عرض کردند: چرا محزون هستید؟ فرمود: با این که تمام جنگ هایى که کردم، به علم و امر خدا بود، با این حال جبرئیل آمد و گفت: همه ى آن چه بر سر دیگران آوردى، بر سر فرزندان تو خواهد آمد! با این که همه ى آن ها به حقّ بود. یعنى هدف مقدّس این مقدّمات را لازم دارد، نه این که ـ نعوذباللّه  ـ حضرت رسول ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ اغرا به جهل شده باشد! آیا از آن چه بر سر اولادش آورده اند، مى توانستند بدتر بکنند؟! «عَجَّتْ نِساءُ بَنى عَلِىٍّ کَما عَجَّتْ نِساءُ بَنى عَدِىٍّ.»

زنان خاندان على ـ علیه السّلام ـ همانند زنان خاندان عدىّ نالیدند. ببینید از این که بر سر زن هاى خاندان پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ و على ـ علیه السّلام ـ آوردند، آن چه بر سر گذشتگانشان آمده بود، اظهار خوشحالى مى کردند! بلاها در راه حقّ و باطل، هر دو موجود است.


[ یادداشت ثابت - سه شنبه 92/5/23 ] [ 11:9 عصر ] [ یاعلی اصغر ]

حوادثى که اتفاق مىافتد، نتیجه ى کارهاى ماست که بر سر ما مى آید: «وَ مَآ أَصَـبَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ»(1) هر مصیبتى به شما مى رسد، به واسطه ى اعمال شما است. آیا نباید به فکر باشیم و از گناهان گذشته که باعث این همه بلاها و مصیبتها شده است، توبه کنیم؟ ولى ما توبه نمى کنیم، چون کارهاى خود را بد نمى دانیم، و به خود و کارهاى خود خوش بین هستیم!

آیا در این حوادث و گرفتارىها که از هزار سال پیش به ما خبر داده اند، نباید شرح صدر پیدا کنیم و همان طور که دستور داده اند باشیم؟! که فرموده اند: «تَمسَّکُوا بِالاْءَمْرِ الاْءَوَّلِ.» (2)
به دستور اول تمسّک بجویید [و عمل کنید.] یعنى این که به یقینیات اعتقاد داشته باشیم و به واضحات و ضروریات دینى عمل کنیم، و در موارد شک و تردید احتیاط نماییم. و نیز در مثل این زمانه که اهل ایمان به بلاهاى فراوان مبتلا هستند، چنان که دستور داده اند، دعاى فرج را زیاد بخوانیم.

 

1.سوره ى شورى، آیه ى 30.

2.بحارالانوار، ج 52، ص 133؛ الغیبة نعمانى، ص 159.

 


[ یادداشت ثابت - سه شنبه 92/5/23 ] [ 11:3 عصر ] [ یاعلی اصغر ]

 

امشب سرمهربان نخلی خم شد  درکیسه نان به جای خرما غم شد

در بین خرابه ها زنی شیون کرد     همبازی بچه های کوچه کم شد

دل شیعه گرفته وغمین است آری مولا پر کشید مولایی که دلش غرق خدا بود مسجدکوفه خوب یاد دارد مناجاتش را ، باب علم بود و رزمنده ای که در برابر دشمن قاطع بود در هیچ جنگی شکست نخورد و پشت به دشمن نکرد لقب لافتی را از رب تعالی گرفت ، آری مدافع نبی بود و همسر خانه ی نور ، همبازی یتیمان ، نمازش با انفاق همراه شد عدالتش هم که معروف است صبرش هم که جای خود دارد فاتح خیبر باشی و نتوانی از ریحانه نبی دفاع کنی استخوان در گلو و خار در چشم بمانی تا اسلام پا بر جا بماند چاه همدرد ناله های غریبی و مظلومیش بود، کعبه به عشقش ترک برداشت و محراب از خونش رنگین شد و چه خوب گفتند :

میسر نگردد به کس این سعادت   به کعبه ولادت به مسجد شهادت

آری کنز الفقرا،عالم الاعلی ،قسیم نار والجنه پر زد مسجد دیگر ناله هایش را نمی شنود دل یتیمان تنگش است ارکان عرش لرزید و ناله فزت ورب الکعبه را سر زد امشب زهرا مهمان دارد با محسنش به ملاقاتش میرود

ملاقات علی و فاطمه باشد تماشایی     ز مظلوم ، مظلومه ای امشب کند پذیر

دیگه آسمون پر از غزبته زمین تیره و تاره   حسن مشکی، پوش حسین بی قرار ، ابالفضل عزاداره

التماس دعا

 

 

 

 

 

 


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 92/5/7 ] [ 11:2 عصر ] [ یاعلی اصغر ]

خمپاره مقصدش حرم دختر تو بود من بازهم برای یتیمت سپر شدم


[ یادداشت ثابت - شنبه 92/4/30 ] [ 6:8 صبح ] [ یاعلی اصغر ]

جمعیت زیادی دور حضرت علی حلقه زده بودند. مرد وارد مسجد شد و درفرصتی مناسب پرسید:
-یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟
علی در پاسخ گفت:
علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال  وثروت میراث قارون و فرعون و هامانوشداد.

 

مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد. در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:
-اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت:بپرس! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید:-علم بهتر است یا ثروت؟
-علی فرمود:
علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال وثروت را تو مجبوری حفظ کنی.

نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود،همان‌‌جا که ایستاده بود نشست.
-در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد،و امام در پاسخش فرمود:
علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است،ولی برای ثروتمند دشمنانبسیار!

هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش می‌نشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید:
-یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
-حضرت‌علی در پاسخ به آن مرد فرمودند:
علم بهتر است؛ زیرا اگر ازمال انفاق کنی کم می‌شود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگرانبیاموزی برآن افزوده می‌شود.

-نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنارستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال راتکرار کرد.
-حضرت‌ علی در پاسخ به او فرمودند
علم بهتر است؛زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمتیاد می‌کنند.

-با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد:
-یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت:
علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد.

مرد ساکت شد. همهمه‌ای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و گاهی به تازه‌واردها دوخته می‌شد.
در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید:
یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
امام دستش را به علامت سکوت بالا برد و فرمودند
علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد،پوسیدهنخواهد شد.

مرد آرام از جا برخاستو کنار دوستانش نشست؛ آن‌گاه آهسته رو به دوستانش کرد و گفت: بیهوده نبود که پیامبر فرمود: من شهر علم هستم و علی هم درِ آن! هرچه
از او بپرسیم، جوابی در آستین دارد، بهتر است تا بیش از این مضحکة مردم نشده‌ایم، به دیگران بگوییم،نیایند! مردی که کنار دستش نشسته بود، گفت: از کجا معلوم! شاید این
چندتای باقیمانده را نتواند پاسخ دهد، آن‌وقت در میان مردم رسوا می‌شود و ما به مقصود خود می‌رسیم! مردی که آن طرف‌تر نشسته بود،گفت: اگر پاسخ دهد چه؟ حتماً آن‌وقت
این ما هستیم که رسوای مردم شده‌ایم! مرد با همان آرامش قلبی گفت: دوستان چه شده است، به این زودی جا زدید! مگر قرارمان یادتان رفته؟ ما باید خلاف گفته‌های پیامبر را به مردم ثابت کنیم.
-در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید،
-که امام در پاسخش فرمود
علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند، ولی علم، هم دراین دنیا و هم پس از مرگ همراه انساناست.
سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمی‌گفت. همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌زده شده بودند که…
-نهمین نفر وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید: یا علی!
علم بهتر است یا ثروت؟ امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود:
علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند، اما علم موجبنورانی شدن قلبانسان می‌شود.

نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد.
او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبه‌رو چشم دوخت. مردم که فکر نمی‌کردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:
-یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟ نگاه‌های متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی مردم به خود آمدند:
علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعایخدایی می‌کنند، اما صاحبان علم همواره فروتنو متواضع‌اند

فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود. سؤال کنندگان، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند، صدای امام را شنیدند که می‌گفت:
اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم.

منبع:
کشکول بحرانی، ج1، ص27. به نقل از امام علی‌بن‌ابی‌طالب، ص142

برگرفته از سایت موسسه خیریه امام هادی


[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 92/4/27 ] [ 4:18 عصر ] [ یاعلی اصغر ]
<< مطالب جدیدتر ........ مطالب قدیمی‌تر >>

درباره وبلاگ

آرمانخواهی انسان، مستلزم صبر بر رنجهاست؛ پس برادر خوبم، برای جانبازی در راه آرمانها، یاد بگیر که در این سیاره ی رنج، صبورترین انسانها باشی. (شهید آوینی) سامانه هیئت 30005026000117
برچسب‌ها
آرشیو مطالب
امکانات وب

 

window.onunload=function() {alert("برای سلامتی گل سرسبد عالم امکان مهدی صاحب الزمان صلوات")}
صلوات User